محل تبلیغات شما
 

جایگاه زن در کتاب دده قورقود و مقایسه ای کوچک با شاهنامه فردوسی


جایگاه زن و معیار های ازدواج در کتاب دده قورقود:

در داستان دده قورقود » در دو جا از قصد ازدواج دو مرد با دو دختر سخن به میان آمده که در هر دو مورد نیز معیار انتخاب همسر توسط مردان نه زیبایی و نه سایر ظرافت های نه بوده بلکه پهلوانی و جنگاوری معیار انتخاب مردان بوده که این نحوهء نگرش بسیار ارزشمند نیاکان ما به شخصیت زن را نشان می دهد. زیرا در این نگرش  به هیچ وجه  هوسرانی و شهوت دخالت ندارد. و این نشان دهنده ارج و منزلت بالای ن ما بوده است.

در ششمین داستان از داستان های دوازده گانه دده قورقودد "داستان قانلی قوجااوغلو" میخوانیم  شخصیتی بنام قانتورالی» وقتی پدرش از اومیخواهد ازدواج کند قانتورالی خصوصیات همسر دلخواهش را برای پدر این چنین بیان می کند.

من یئریمدن دورمادان او دورموش اولسون

(از جای خود بلند شود قبل از آن که من بلند شوم)

من قاراجیق آتیما مینمه دن او مینمیش اولسون

(به اسب خود سوار شود قبل از ان که من سوار شوم)

من قانلی کافیر ائلینه گئتمه میش او گئدیب منه باش گتیرمیش اولسون

 (سر دشمنان را برای من بیاورد قبل از ان که من وارد زمین دشمنان شوم)

در داستان پسر بای بورا " بامسی بیره ک"، بانی چیچک که از ن مشهور و قهرمان کتاب ده ده قورقود به شمار می آید، هنگام مواجهه با درخواست ازدواج از سوی "بامسی بیره ک" شرایطی را در پیش پای او می گذارد که اگر در مسابقه ی اسب سواری و کشتی با من برنده شوی با تو عقد ازدواج می بندم.

در شاهنامه توصيف زن زيبا كه لياقت و شايستگي زوج بودن براي پهلوانان را داشته باشد اين چنين آمده است:

 ز سر تا به پایش به كردار عاج       به رخ چون بهشت و به بالا چو عاج

    رخانش چو گلنار و لب ناردان        ز سيمين برش رسته دو  نار دان

 

همسر بعنوان وفادارترین شخص در داستانهای  دده قورقود:

در داستانهای دده قورقود وفادارترین شخص به مرد همسر وی می باشد. این موضوع بخصوص درداستانهای دهم و پنجم کتاب به عینه دیده میشود. در داستان پنجم ( دوخا قوجا اوغلو ده لی دومرول داستانی) تجلی وفاداری و خلوص عشق زن نسبت به قهرمان زندگی خود به زیباترین نحو بیان شده است عزراییل که به قبض روح "ده لی دومرول" می آید با تضرّع و ناله ی او روبرو می شود سرانجام عزراییل با فرمان خدا جانش را به او باز می گرداند به شرطی که جان کس دیگری را از خویشان خود بدهد. پدر و مادرش هر دو از دادن جان به جای فرزند سر باز می زنند او در نهایت یاس، رازش را با همسرش در میان می گذارد و همسرش با صدق دل، کما ل وفاداری خود را در پیمان شویی و دوستی به اثبات می رساند و روی به درگاه خدا نهاده می گوید:

(ای خدایی که از هر باشکوهی،باشکوهتری)"اوجالاردان اوجاسان سن

کیمسه بیلمز نیجه سن سن(هیچ کس نمی داندکه چگونه هستی)

جان آلیرسان بیر یرده آل (اگر جان میستانی)

ایکیمیزین جانیمیزی (جان هر دومان را بستان)

جان آلمیرسان باغیشلیرسان( و اگرزندگی می بخشی)

بیر باغیشلا ایکیمیزی (زندگی را برای هر دومان ببخش)

عشق و وفای یک زن ناگهان بر قهر و غضب خداوند غلبه می کند خداوند با مشاهده ی این فداکاری صد و چهل سال عمر به ایشان "زن و شوهر" عطا می کند.

همانطور که می دانیم ایثار جان کار هر کسی نیست و تنها کسانی می توانند از عهده آن برآیند که از هر لحاظ به بالاترین درجات انسانی نائل شده باشند. نسبت دادن این ویژگی به زن دراینجا نشانگر نگرش بسیار والای کتاب دده قورقود به زن است .

دراین کتاب زن و مرد دارای حقوق برابر هستند. و عدم تعدد زوجها (چند همسری) یک شاهد گویا دراین داستانها است مرد به هیچ عنوان دو همسر نمی تواند اختیار کند. به عنوان نمونه در داستان سوم زمانی که دختر یکی از سران دشمن عاشق یکی ازجوانان قوم اوغوز می شود به او پیشنهاد می دهد که درمقابل آزاد کردن جانش با وی ازدواج کند. پهلوان اوغوز با علم به این که قسم دروغ انسان را نفرین کرده و باعث مرگ زودرس می شود درظاهر برای رهایی خویش پیشنهاد دختر را می پذیرد. اما پس از رهایی پیش دلداده اش باز می گردد و علیرغم اینکه به بد یمنی قسم دروغ اعتقاد دارد مرگ زودرس و نفرین را به خیانت به همسر خویش ترجیح میدهد

در شاهنامه موارد متعدّدي است كه از زبان اشخاص داستان، زن از سوي مرد تحقير مي شود سياووش وقتي كه با دستور پدر به شبستان سودابه مي رود مي گويد:

 چه آموزم اندر شبستان شاه            به دانش ن كي نمايند راه؟

در داستان رستم و اسفنديار كه اسفنديار فرزندان خود مهر نوش و نوش آذر را به جنگ در زابلستان مي برد مادر با اسفنديار مخالفت مي كند و اسفنديار در جواب مي گويد:

چو با زن پس پرده باشد جوان    بماند منش پست و تيره روان

 

جایگاه فرزند دختر و پسر در داستان های دده قورقود:

در سومین داستان کتاب دده قورقود می بینیم که داشتن فرزند دختر و پسر هردو گرامی داشته می شوند و هیچ کدام نسبت به دیگری برتری پیدا نمی کند.پدری که دختر ندارد هماندد مردی که فرزند پسر ندارد برای رسیدن به خواسته قلبی خویش مورد دعای جوان مردان ایل قرار می گیرد.

در داستان پسر بای بورا (بامسی بیره ک سومین داستان از کتاب دده قورقود)می خوانیم که "بای بورا"به خاطر نداشتن پسر، آه و ناله اش به آسمان بلند می شود تا این که سران قبیله به درگاه خداوند دست دعا بلند می کنند تا خداوند پسری به "بای بورا" بدهد در این هنگام "بای بیجان" یکی دیگر از سران قبیله از مردم می خواهد که از خداوند تعالی دختری را برای او بخواهند.

در شاهنامه افراسياب پس از آگاهی از ماجراي دخترش منيژه با بيژن مي گويد:

      كه را در پس پرده، دختر بود            اگر تاج دارد بداختر بود

      كه را دختر آيد به جاي پسر            به از گور داماد نايد به در

 

نكته ي قابل توجّه اين كه در داستان هاي اساطيري و پهلواني شاهنامه ي فردوسي  اكثر ن نام آور كه نقش مثبتي را در روند داستان بر دوش كشيده اند خارجي هستند.

همسران پسران فريدون يمني هستند سيندخت و رودابه كابلي هستند فرنگيس و منيژه و جريره و همينه و مادر سياووش توراني اند و كتايون زن گشتاسب (مادر اسفنديار) رومي است.

از ميان اين ن نام آور شخصيّت زيبا ي منيژه دختر افراسياب  بسيار تامّل برانگيز است  وي كه دلداده ي بيژن مي شود  و به خاطر او از تمام زيبايي ها چشم مي پوشد و براي بيژن خوراك ضروري زندگاني را با گدايي جمع مي كند، متاسفانه در شاهنامه از چنين زن ثابت قدم  و استوار تا زماني سخن مي رود كه از لحاظ حماسه سرايي ضرورتي در كار باشد 

بر گرفته از مقاله ربابه قلیزاده:از زن " شاهنامه" تا خاتون "دده قورقود"

 

شهر یئری با قدمت 9000 ساله در اردبیل

معرفی امپراطوری و دولت های ترک

کشورهای تحت سلطه تورکان در طول تاریخ

زن ,داستان ,قورقود ,دده ,مي ,كه ,دده قورقود ,در داستان ,کتاب دده ,را برای ,که از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها